گاهی دلمون بی خودی میگیره..نا امیدی میاد سراغمون از زمین و زمان شکایت داریم و خودمون رو بد شانس می دونیم..اما کافیه یه لحظه به چیزایی فکر کنیم که داریم و خودش برای خوشبختی کافیه..چیزایی که برای خیلی ها آرزوست!نگو که هیچی نداری که باعث غبطه باشه...نگو چه فایده...هیچی نگو فقط برای یه لحظه هم که شده فکر کن.چشماتو بذار روهم و خودت رو بذار جای آدمایی که حسرت دیدن چشماتو شنیدن گوشهاتو کارایی دستاتو و قدرت پاهاتو دارن...شایدم به هوش و استعدادت غبطه می خورن به موقعیتت به زندگی موفقت به کسایی که دور و برتن و دوستت دارن و دوستشون داری...چه میدونم اما مطءنم یه چیزی هست که به خاطرش شاکر باشی و احساس خوشبختی کنی..یا الله یه چیزی هست.
خیلی وقته دارم دنبال اون * یه چیز* میگردم...
تو ندیدیش؟؟
سلام بانوی شرقی
زیبا نوشتید . مضمونش شبیه یکی از پست های من بود.
واقعا گاهی وقتا آدم این همه نعمتی رو که در اختیار داره فراموش می کنه و یه تلنگر لازمه تا اون رو به خودش بیاره. و مطلب شما بهترین تلنگر بود.
موفق باشی.
به نام خدا
خواهر گرامی پست سازنده ای بود.
ما چاکر خدا هم هستیم.
اتاق محقرت را ترک کن . ساز خود را بردار و به گوشه ای دنجی برو . فارغ از آدم و آدمیان بنواز بگذار دنیا به هر کجا می خواهد برود