امروز می خواستم آقای همسر رو کمی تنبیه کنم تا بفهمه نگهداری دو تا پسر بچه خیلی سخت تر از چیزیه که فکر می کنه (کارهای خانه بماند!)خلاصه با خودم گفتم صبح می رم تا بعد از ظهر!ولی زهی خیال با طل!!

تمام استخرایی که می شناختم روز جمعه به آقایان اختصاص داشت.سینماها تعطیل بود و حتی کتابخانه بسته بود!تو ماشین نشستم و فکر کردم اگه یه خانوم خسته از یک هفته کار بخواد روز جمعه تفریح سالم !! داشته باشه باید چه غلطی بکنه؟ بعد خنده ام گرفت چون بیشتر خودم تنبیه شده بودم.مثل بچه آدم برگشتم خونه تا به وظایف آسون و پیش پا افتادم برسم...

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:14 ب.ظ http://eghshoolaneh.blogsky.com

سلام ...

شدیدا ابراز همدردی میکنم ....

و البته ارزوی موفقیت !!!

رضا یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:20 ق.ظ http://www.niligoon.persianblog.com

این روح سرگردان در کجا خواهد آسود؟ این همای مهاجر درقله کدام قاف آشیانه خواهد گزید ؟ این روح زخم خورده به کجا مرهمی خواهد یافت؟...
بیایید دردهای مشترکمان را با هم واگویه کنیم ،سرگشتگی مان را با هم به آواز بر خوانیم ،از جان به هم افتیم و به جانانه بگرییم ، شاید کور سوی هدایتی تابیدن گیرد و التهاب روح تبناک التیام یابد ؛ شاید...
میزبان لحظه هاتان خواهم بود اگردر خانه ام میهمان شوید.
بدرود.

شازده خانوم دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ق.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

آخی...الهی.دلم کباب شد به خدا...بهش بگو فقط کافیه ۸ مارس برسه اون وقت متوجه میشن سر و کارشون با کیه/

ramin شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:08 ب.ظ

باید به تفریحات ناسالم هم کمی فکرکرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد