آیا کسی هست؟

همه جا پر است از تبلیغات و بیلبوردهای تبلیغاتی کاندیداها...همه جا پره از بحث رای دادن و ندادن ...من اما انگار کر و کور شدم هیچ کدوم از جمله های قشنگ و شعارهای تبلیغاتی رو نمی بینم و نمی شنوم می دونم برای امثال من دیگه خیلی دیر شده و هرگز بچگی و جوونی مون دوباره برنمی گرده ...
من فقط به پسرام فکر می کنم و دنیا رو برای اونا می خوام... آیا کسی هست که بچگی و جوونی بچه هامون رو تضمین کنه؟دلم میخواد بچگی شاد بدون وحشت جنگ و نداری و جوونی امن بی هراس از سرکوب و غم آینده ارمغان دستش برای همه بچه های ایران باشه ...کسی هست؟

روز شادی...

بچه ها متشکریم !فکر کنم این اولین باره که ما مثل آدمیزاد به جام جهانی راه پیدا کردیم بدون اینکه منتظر نتیجه بقیه باشیم یا با تیم چندم از گروه فلان سر رفتن یا موندن بازی کنیم!
بعد از بازی با پسرهام رفتیم تو خیابون تا در شادی مردم شریک بشیم (پدر بچه ها استادیوم بود و تا ساعت ۱۱.۳۰در ترافیک مونده بود!!)از دیدن جشن و پایکوبی دختر وپسرا به این فکر کردم که ای کاش مناسبت های شادی مون هم به اندازه روزای عزاداریمون زیاد بود...مگه جوونا چی می خوان؟

خدا رو شکر!

خدا رو شکر تعطیلات تموم شد!مردیم از بس به در و دیوار زل زدیم امسال حتی وسوسه هم نشدیم بریم شمال!آخه پارسال راه پنج ساعته رو ده ساعته رفتیم...نمی دونم بقیه هم مثل ما برای اتمام تعطیلات مزخرفشون ثانیه شماری می کردن یا نه؟جای تاسفه که تلویزیون و سینما و خلاصه همه جا آدمها رو به سوی افسردگی سوق می دن!