اما بعد...
بعدش مادرم تماس تلفنی رو قطع کرد و زد زیر گریه اونم چه گریه ای !بعد از اینکه جان همگی به لب نزدیک شد وکم کم داشتیم از ترس قالب تهی میکردیم مامانم هق هق کنان گفت :خاله تون بود میگفت مهرداد تصادف کرده..الان دوروزه که تو کماست.