ما آمدیم!
چند روزه چیزی برای گفتن ندارم بچه ها انقدر منو خسته می کنن که وقتی برای فکر کردن و مجالی برای نفس کشیدن ندارم اما دلم نمی خواد درباره اونا و شیرین کاریاشون بنویسم اینجا دیگه می خوام مال خودم باشم!
شازده خانوم برام ایمیل زده بود که اینجا فیلتر شده منم از فضولی آمدم سرکی بکشم که دیدم انگار می شه آمد!
 با اینکه قول دادم چیزی راجع به بچه ها ننویسم طاقت نمیارم که نگم امروز تولد پسر کوچولومه...یکسالش شد...